ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مشکل از اونجا شروع شد که لکه ی روی پیشونی
ارجحیت پیدا کرد
به محتوی توی پیشونی!
فریدون فرخزاد
صائب تبریزی،
-عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست
گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت...
صائب تبریزی
صمد بهرنگی،
-فقر چیزی است که همه جا سر میکشد
فقر گرسنگی نیست عریانی هم نیست
فقر چیزی را نداشتن است
ولی آن چیز پول نیست غذا و طلا هم نیست
فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتابفروشی مینشیند!
فقر تیغه های برنده ماشین بازیافت است که
روزنامه های برگشتی را خرد میکند،
فقر کتیبه سه هزار ساله ایی هست که روی آن یادگاری نوشته اند!
فقر پوست موزی است که از پنجره ماشین به وسط خیابان انداخته میشود!
فقر شب را بی غذا سر کردن نیست
فقر روز را بی اندیشه سپری کردن است....
صمد بهرنگی،فقر